امام حسین علیه السلام

یکی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است

امام حسین علیه السلام

یکی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است

فهرست مطالب

در ولادت با سعادت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام

کیفیت ولادت آن جناب

در بیان فضائل و مناقب و مکارم اخلاق آن حضرت علیه السّلام

در بیان ثواب بکاء و گفتن و خواندن مرثیه و اقامه مجلس عزاء براى آنحضرت
در ذکر اخبارى که در شهادت آن حضرت رسیده (52)

دربیان توجّه ابى عبداللّه علیه السّلام به جانب مکّه معظّمه

در ورود آن حضرت به مکّه و آمدن نامه هابه اهل کوفه

در فرستادن آن حضرت سیّد جلیل مسلم بنعقیل را به جانب کوفه و فرستادن نامه اى بارسول دیگر به اشراف بصره

درآمدن جناب مسلم به کوفه و کیفیّت بیعت مردم

مُتفّرق شدن کوفیان بى وَفااز دور مُسْلِم بنعَقیل رحمه اللّه

مبارزه مسلم رحمه اللّه با کوفیان :

در کیفیت اسیرى و شهادت طفلان مسلم

درتوجّه حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام به جانب کربلا

در ملاقات امام حسین علیه السّلام با حُرّ بن یزید ریاحى

در ورود آن حضرت به سرزمین کربلا

در وقایع روز تاسوعا و ورود شمر ملعون

ذکر وقایع لیله عاشورا

در بیان وقایع روز عاشوراء

متنبّه شدن حرُّ بن یزید وانابت ورجوُع اوبه سوى آن امام شهید

شهادت بُریر بن خضیر رحمه اللّه

شهادت وهب علیه الرحمة

شهادت اولین زن در لشکر امام حسین علیه السّلام

مبارزات نافع بن هلال و شهادت مسلم بن عوسجه

تذکره اَبو ثمامه نماز را در خدمت امام حسین ع و شهادت حبیب بن مظاهر:

شهادت سعید بن عبداللّه حنفى رحمه اللّه

شهادت زُهیر بن القین رَضِى اللّه عنه

مقتل نافع بن هلال بن نافع بن جمل رحمه اللّه

مقتل عبداللّه و عبدالرّحمن غِفاریان (رحمهما اللّه )

شهادت حنظله بن اسعد شِبامىّ رحمه اللّه

شهادت شَوْذَب و عابِس رَحِمَهُمُ اللّه

شهادت ابى الشّعثاء البَهْدَلىّالکندى رحمه اللّه

مقتل جمعى از اصحاب حضرت امام حسین علیه السّلام

شهادت جون رضى اللّه عنه

شهادت جوانى پدر کشته رحمه اللّه

شهادت غلامى ترکى

شهادت عمرو بن قرظة بن کعب انصارى خزرجى

شهادت سُوید بن عمرو بن ابى المُطاع الخَثْعمى رحمه اللّه

در بیان شهادت جوانان هاشمى در روز عاشورا

جناب ابوالحسن على بن الحسین الاکبر سلام اللّه علیه

شهادت عبداللّه بن مسلم بن عقیل رضى اللّه عنه

شهادت محمّد بن عبداللّه بن جعفر رضى اللّه عنه

شهادت عون بن عبداللّه بن جعفر رضى اللّه عنه

شهادت عبدالرحمن بن عقیل

شهادت عبداللّه الاکبر بن عقیل

شهادت عمر بن ابى سعید بن عقیل

شهادت جناب قاسم بن الحسن بن على بن ابى طالب علیهماالسّلام

شهادت ابوبکر بن حسن علیه السّلام

شهادت اولاد امیرالمومنین علیه السّلام

علت نام گذارى على علیه السّلام فرزندش را به نام (عثمان )

شهادت ابوبکر بن على علیه السّلام

شهادت طفلى از آل امام حسین علیه السّلام

شهادت حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السّلام

در بیان مبارزت حضرت ابى عبد اللّه الحسین ع و شهادت آن مظلوم

در بیان وقایعى که بعد از شهادت واقع شد

در بیان غارت نمودن لشکر، خِیام حرم را

در بیان فرستادن سرهاى شهداء و حرکت از کربلا بجانب کوفه

در کیفیّت دفن اجساد طاهره شهداء

در بیان ورود اهل بیت علیهماالسّلام به دارالا ماره

ذکر مقتل عبداللّه بن عفیف اَزْدى رحمه اللّه

در ذکرمکتوب ابن زیاد به یزید

در فرستادن یزید جواب نامه ابن زیاد را

ورود اُسراء و رؤ س شهداء به شام

در ورود اهل بیت علیهماالسّلام به مجلس یزید پلید

در روانه کردن یزید پلید اهل بیت علیهماالسّلام را به مدینه

در بیان ورود اهل بیت علیهماالسّلام به مدینه طیبه

و نَختم الْکلامَ بِحِکایَةٍ غریبةٍ:

در ذکر چند مرثیه براى آن حضرت


پی نوشتها

پی نوشتها

در ولادت با سعادت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام

مشهور آن است که ولادت آن حضرت در مدینه در سوم ماه شعبان بوده ، وشیخ طوسى رحمه اللّه روایت کرده که بیرون آمد توقیع شریف به سوى قاسم بن عَلاءِ همدانى وکیل امام حسن عسکرى علیه السّلام که مولاى ما حضرت حسین علیه السّلام در روز پنجشنبه سوّم ماه شعبان متولّد شده ، پس آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان :(اَللّهَمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِ الْمَوْلوُدِ فى هذَا الْیَوْم (1)...) و ابن شهر آشوب رحمه اللّه ذکر کرده که ولادت آن حضرت بعد از ده ماه و بیست روز از ولادت برادرش امام حسن علیه السّلام بوده و آن روز سه شنبه یا پنجشنبه پنجم ماه شعبان سال چهارم از هجرت بوده ، و فرموده روایت شده که ما بین آن حضرت و برادرش فاصله نبوده ،مگر به قدر مدّت حمل و مدّت حمل ،شش ماه بوده است (2). و سیّد بن طاوس و شیخ ابن نما و شیخ مفید در(ارشاد)نیز ولادت آن حضرت را در پنجم شعبان ذکر فرموده اند،(3)و شیخ مفید در(مقنعه ) و شیخ در (تهذیب ) و شهید در (دروس )،آخر ماه ربیع الاوّل ذکر فرموده اند،(4) و به این قول درست مى شود روایت (کافى ) ازحضرت صادق علیه السّلام که ما بین حسن و حُسین علیهماالسّلام طُهرى فاصله شده و ما بین میلاد آن دو بزرگوار شش ماه و ده روز واقع شده (5) واللّه العالِم . و بالجمله ؛ اختلاف بسیار در باب روز ولادت آن حضرت است

کیفیت ولادت آن جناب

شیخ طوسى رحمه اللّه و دیگران به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السّلام نقل کرده اند که چون حضرت امام حسین علیه السّلام متولد شد، حضرت رسول صلى اللاه علیه و آله و سلّمَّسْماء بنت عُمَیْس را فرمود که بیاور فرزند مرا اى اَسْماء، اَسْماء گفت : آن حضرت را در جامه سفیدى پیچیده به خدمت حضرت رسالت صلى اللّه علیه و آله و سلّم بردم ، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت ، پس جبرئیل نازل شد و گفت : حق تعالى ترا سلام مى رساند ومى فرماید که چون على علیه السّلام نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسى علیه السّلام پس او را به اسم پسر کوچک هارون نام کن که شبیر است و چون لغت تو عربى است او را حسین نام کن . پس حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم او را بوسید وگریست و فرمود که ترا مصیبتى عظیم در پیش است خداوندا! لعنت کن کشنده او را پس فرمود که اَسْماء،این خبر را به فاطمه مگو. چون روز هفتم شد حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که بیاور فرزند مرا، چون او را به نزد آن حضرت بردم گوسفند سیاه وسفیدى از براى او عقیقه کرد یک رانش را به قابله داد و سرش را تراشید و به وزن موى سرش نقره تصدّق کرد و خلوق بر سرش مالید، پس او رابر دامن خود گذاشت و فرمود:اى ابا عبداللّه ! چه بسیار گران است بر من کشته شدن تو، پس بسیار گریست . اَسماء گفت : پدر و مادرم فداى تو باد این چه خبر است که در روز اوّل ولادت گفتى و امروز نیز مى فرمائى و گریه مى کنى ؟! حضرت فرمود: که مى گریم بر این فرزند دلبند خود که گروهى کافر ستمکار از بنى امیّه او را خواهند کشت ، خدا نرساند به ایشان شفاعت مرا، خواهد کشت او را مردى که رخنه در دین من خواهد کرد و به خداوند عظیم کافر خواهد شد، پس گفت : خداوندا! سئوال مى کنم از تو در حقّ این دو فرزندم آنچه راکه سئوال کرد ابراهیم در حقّ ذُریّت خود، خداوندا! تو دوست دار ایشان را و دوست دار هر که دوست مى دارد ایشان را و لعنت کن هر که ایشان را دشمن دارد لعنتى چندان که آسمان و زمین پر شود.(6)
شیخ صدوق و ابن قولویه و دیگران از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که چون حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد حقّ تعالى جبرئیل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک براى آنکه تهنیت گوید حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم را از جانب خداوند و از جانب خود، چون جبرئیل نازل مى شد گذشت در جزیره اى از جزیره هاى دریا، به ملکى که او را (فطرس ) مى گفتند و از حاملان عرش الهى بود.وقتى حق تعالى او را امرى فرموده بود و او کندى کرده بود پس حقّ تعالى بالش را در هم شکسته بود و او را در آن جزیره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آنجا عبادت حق تعالى کرد تا روزى که حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد.
و به روایتى دیگر حقّ تعالى او را مخیّر گردانید میان عذاب دنیا و آخرت ، او عذاب دنیا را اختیار کرد پس حقّ تعالى او را معلّق گردانید به مژگانهاى هر دو چشم در آن جزیره و هیچ حیوانى در آنجا عبور نمى کرد و پیوسته از زیر او دود بد بوئى بلند مى شد چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود مى آیند از جبرئیل پرسید که اراده کجا دارید؟ گفت : چون حقّ تعالى نعمتى به محمّد صلى اللّه علیه و آله و سلّم کرامت فرموده است ، مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگویم ، ملک محمّد صلى اللّه علیه و آله و سلّم کرامت فرموده است ، مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگویم ، ملک گفت : اى جبرئیل ! مرا نیز با خود ببر شاید که آن حضرت براى من دعا کند تا حقّ تعالى از من بگذرد. پس جبرئیل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت صلى اللّه علیه و آله و سلّم رسید تهنیت و تحّیت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانید. حضرت فرمود که به او بگو که خود را به این مولود مبارک بمالد و به مکان خود بر گردد. فطرس خویشتن را به امام حسین علیه السّلام مالید،بال برآورد و این کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد: یا رسول اللّه ! همانا زود باشد که این مولود را امّت تو شهید کنند و او را بر من به این نعمتى که از او به من رسید مکافاتى است که هر که او را زیارت کند من زیارت او را به حضرت حسین علیه السّلام برسانم ، و هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم ، و هر که بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او مى رسانم .(7)
و موافق روایت دیگر چون فطرس به آسمان بالا رفت مى گفت کیست مثل من حال آنکه من آزاد کرده حسین بن علىّ و فاطمه و محمّدم علیهماالسّلام .(8)
ابن شهر آشوب روایت کرده که هنگام ولادت امام حسین علیه السّلام فاطمه علیهاالسّلام مریضه شد و شیر در پستان مبارکش خشک گردید رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم مُرضِعى طلب کرد یافت نشد پس ‍ خود آن حضرت تشریف آورد به حجره فاطمه علیهاالسّلام و انگشت ابهام خویش را در دهان حسین مى گذاشت و او مى مکید. بعضى گفته اند که زبان مبارک را در دهان حسین علیه السّلام مى گذاشت و او را زقه مى داد چنانچه مرغ جوجه خود را زقه مى دهد تا چهل شبانه روز رزق حسین علیه السّلام را حقّ تعالى از زبان پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم گردانیده بود، پس روئید گوشت حسین علیه السّلام از گوشت پیغمر صلى اللّه علیه و آله و سلّم ، و روایات به این مضمون بسیار است .(9)
و در (علل الشّرایع ) روایت شده که حال امام حسین علیه السّلام در شیر خوردن بدین منوال بود تا آنکه روئید گوشت او ازگوشت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم و شیر نیاشامید از فاطمه علیهاالسّلام و نه از غیر فاطمه .(10)
و شیخ کلینى در (کافى )از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که حسین علیه السّلام از فاطمه علیهاالسّلام واز زنى دیگر شیر نیاشامید او را به خدمت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى بردند حضرت ابهام مبارک را در دهان او مى گذاشت و او مى مکید واین مکیدن اورا، دو روز سه روز کافى بود.پس گوشت و خون حسین علیه السّلام ازگوشت و خون حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم پیدا شد و هیچ فرزندى جز عیسى بن مریم و حسین بن على علیه السّلام شش ماهه از مادر متولّد نشد که بماند ،(11) و در بعضى روایات به جاى عیسى ، یحیى نام برده شده . عَرَبیّه : (قائل سیّد بحر العلوم است )
شعر :
لِلّهِ مُرْتَضِعٌ لَمْ یَرْتَضِعْ اَبَداً
مِنْ ثَدْىِ اُنْثى وَ من طه مَراضِعُهُ

در بیان فضائل و مناقب و مکارم اخلاق آن حضرت علیه السّلام

از(اربعین مؤ ذّن ) و (تاریخ خطیب ) و غیره نقل شده که جابر روایت کرده که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند تبارک و تعالى فرزندان هر پیغمبرى را از صُلبْ او آورد وفرزندان مرا از صلب من و از صلب علىّ بن ابى طالب علیه السّلام آفرید...  ادامه مطلب ...

در بیان ثواب بکاء و گفتن و خواندن مرثیه و اقامه مجلس عزاء براى آنحضرت

شیخ جلیل کامل جعفر بن قولویه در (کامل )از ابن خارجه روایت کرده است که گفت : روزى در خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودیم و جناب امام حسین علیه السّلام را یاد کردیم حضرت بسیار گریست و ما گریستیم ، پس حضرت سر برداشت و فرمود که امام حسین علیه السّلام مى فرمود: که منم کشته گریه و زارى ، هیچ مؤ منى مرا یاد نمى کند مگر آنکه گریان مى گردد.(39)
ونیز روایت کرده است که هیچ روزى حسین بن علىّ علیه السّلام نزد جناب صادق علیه السّلام مذکور نمى شد که کسى آن حضرت را تا شب متبسّم بیند و در تمام آن روز محزون و گریان بود و مى فرمود که جناب امام حسین علیه السّلام سبب گریه هر مؤ من است .(40) 
ادامه مطلب ...