امام حسین علیه السلام

یکی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است

امام حسین علیه السلام

یکی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است

شهادت جوانى پدر کشته رحمه اللّه

جوانى در لشکر حضرت بود که پدرش را در معرکه کوفیان کشته بودند مادرش با او بود واورا خطاب کرد که اى پسرک من ! از نزد من بیرون شو و در پیش روى پسر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم قتال کن . لاجرم آن جوان به تحریک مادر آهنگ میدان کرد، جناب سیّدالشّهداء علیه السّلام که اورادید فرمود که این پسر پدرش کشته گشته و شاید که شهادت او بر مادرش مکروه باشد ،آن جوان عرض کرد: پدر و مادرم فداى تو باد مادرم مرابه قتال امر کرده ، پس به میدان رفت و این رجز قرائت کرد.
شعر :
اَمیرى حُسَیْنٌ وَنِعْمَ الْاَمیر
الاَمیرُ سُرورِ فُؤ ادِالْبَشیر النَّذیر
عَلِىُّ وَفاطِمَةُ والِداهُ
فَهَلْ تَعْلَموُنَ لَهُ مِنْ نَظیرٍ
لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْس الضُّحى
لَهُ غُرَّةٌ مِثلُ بَدْرٍ مُنیرٍ
تا کارزار کرد واین جهان را وداع نمود، کوفیان سر او را از تن جدا کردند و به لشکر گاه امام حسین علیه السّلام افکندند، مادر سر پسر را گرفت و بر سینه چسبانید و گفت : اَحْسَنْت ، اى پسرک من ، اى شادمانى دل من ، واى روشنى چشم من ! وآن سر را با تمام غضب به سوى مردى از سپاه دشمن افکند و او را بکشت ، آنگاه عمود خیمه را گرفت وبر ایشان حمله کرد ومى گفت :
شعر :
اَنَاعَجُوزُسَیّدى (207)(فى النساء) خ ل ضَعیفَةٌ
خاوِیَةٌ(208) بالِیَةٌ نَحیفَةٌ
اَضْرِبُکُمْ بِضَرْبَةٍعَنیفَةٍ
دُونَ بَنى فاطِمَةَ الشَّریفَة
پس دو تن از لشکر دشمن را بکشت ، جناب امام حسین علیه السّلام فرمان کرد که از میدان برگردد و دعا در حقّ او کرد. (209)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.