امام حسین علیه السلام

یکی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است

امام حسین علیه السلام

یکی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فکر است

شهادت شَوْذَب و عابِس رَحِمَهُمُ اللّه

عابس بن ابى شَبیب شاکرى هَمدانى چون از براى ادراک سعادت شهادت عزیمت درست کرد روى کرد با مصاحب خود شَوذب مولى شاکر که از متقدّمین شیعه و حافظ حدیث و حامل آن و صاحب مقامى رفیع بلکه نقل شده که او را مجلسى بود که شیعیان به خدمتش ‍ مى رسیدند و از جنابش اخذ مى نمودند و کان رَحِمَهُ اللّهُ وَجْهاً فیهِمْ...  
بالجمله ؛ عابس با وى گفت : اى شَوْذَب ! امروز چه در خاطر دارى ؟ شوذب گفت : مى خواهى چه در خاطر داشته باشم ؟ قصد کرده ام که با تو در رکاب پسر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم مبارزت کنم تا کشته شوم . عابس گفت : گمان من هم به تو همین بوده ، الحال به خدمت آن حضرت بشتاب تا ترا چون دیگر کسان در شمار شهداء به حساب گیرد و دانسته باش که از پس امروز چنین روز به دست هیچ کس نشود چه امروز روزیست که مرد بتواند از تحت الثرى قدم بر فرق ثریا زند و همین یک روز، روز عمل و زحمت است و بعد از آن روز مزد و حساب و جنّت است . پس شَوذب به خدمت حضرت شتافت و سلام وداع گفت . پس به میدان رفت و مقاتله کرد تا شهید گشت ، رحمه اللّه راوى گفت : پس از آن عابس ‍ به نزد جناب امام حسین علیه السّلام شتافت و سلام کرد و عرض کرد: یا ابا عبداللّه ! هیچ آفریده اى چه نزدیک و چه دور، چه خویش و چه بیگانه در روى زمین روز به پاى نبرد که در نزد من عزیز و محبوبتر از تو باشد و اگر قدرت داشتم که دفع این ظلم و قتل را از تو بنمایم به چیزى که از خون من و جان من عزیزتر بودى توانى و سستى در آن نمى کردم و این کار را به پایان مى رسانیدم آنگاه آن حضرت را سلام داد و گفت : گواه باش ‍ که من بر دین تو و دین پدر تو مى گذرم ، پس با شمشیر کشیده چون شیر شمیده به میدان تاخت در حالى که ضربتى بر جبین او رسیده بود، ربیع بن تمیم که مردى از لشکر عمر سعد بود گفت که چون عابس را دیدم که رو به میدان آورده او را شناختم ، و من از پیش او را مى شناختم و شجاعت و مردانگى او را در جنگها مشاهده کرده بودم و شجاعتر از او کسى ندیده بودم ، این وقت لشکر را ندا در دادم که هان اى مردم !
هذا اَسَدُ الاُْسُودِ هذا ابنُ اَبى شَبیبٍ
شعر :
ربیع ابن تمیم آواز برداشت
به سوى فوج اعدا گردن افراشت
که مى آید هِزْبَرى جانب فوج
که عمّان است از بحر کفش موج
فریاد کشید اى قوم این شیر شیران است ، این عابس بن ابى شبیب است هیچ کس به میدان او نرود واگر نه از چنگ او به سلامت نرهد.
پس عابس چون شعله جوّاله در میدان جولان کرد و پیوسته ندا در داد که اَلارَجُلٌ، اَ لارَجُلٌ! هیچ کس جراءت مبارزت او ننمود این کار بر ابن سعد ناگوار آمد ندا در داد که عابس را سنگباران نمایند لشکریان از هر سو به جانب او سنگ افکندند، عابس که چنین دید زره از تن دور کرد و خود از سر بیفکند.
شعر :
وقت آن آمد که من عریان شوم
جسم بگذارم سراسر جان شوم
آنچه غیراز شورش و دیوانگى است
اندرین ره روى دربیگانگى است
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رَهْم زین زندگى پایندگیست
آنکه مردن پیش چشمش تَهْلکه است
نهى لاتُلْقُوا بگیرد او به دست
وآنکه مردن شد مر او را فتح باب
سارِعُواآمد مر او رادر خطاب
الصّلا اى حشر بنیان سارِعُوا
الْبَلا اى مرگ بنیان دارِعُوا
و حمله بر لشکر نمود وگویا حسّان بن ثابت در این مقام گفته :
شعر :
یَلْقَى الرِّماحَ الشّاجِراتِ بِنَحْرِهِ
وَیُیقیمُ هامَتَهُ مَقامَ الْمِغْفَرِ
ما اِنْ یُریدُ اِذِ الرّماحُ شَجَرْنَهُ
دِرْعا سِوى سِرْبالِ طیبِ الْعُنْصِرِ
وَیَقْوُلُ لِلطَّرْفِ(196) اصْطَبْرِلِشَبَاالْقَنا
فَهَدَمْتَ رُکْنَ الْمجْدِ اِنْ لَمْ تُعْقَرِ(197)
وشاعر عجم در این مقام گفته :
شعر :
جوشن زبر فکند که ماهَم نه ماهیم
مِغْفَر زسر فکند که بازم نیم خروس
بى خود و بى زره به در آمد مرگ را
در بَر برهنه مى کشم اینک چو نو عروس
ربیع گفت : قسم به خدا مى دیدم که عابس به هر طرف که حمله کردى زیاده از دویست تن از پیش او مى گریختند و بر روى یکدیگر مى ریختند، بدین گونه رزم کرد تا آنکه لشکر از هر جانب او را فرا گرفتند و از کثرت جراحت سنگ و زخم سیف و سنان او را از پاى در آوردند و سر او راببریدند و من سر او را در دست جماعتى از شجاعان دیدم که هر یک دعوى مى کرد که من اورا کشتم ؛ عمر سعد گفت که این مخاصمت به دور افکنید هیچ کس یک تنه او را نکشت بلکه همگى در کشتن او همدست شدید و او راشهید کردید.
مؤ لّف گوید: نقل شده که عابس از رجال شیعه و رئیس و شجاع و خطیب و عابد و متهجّد بوده و کلام او با مسلم بن عقیل در وقت ورود او به کوفه در سابق ذکر شد.
و طبرى نقل کرده که مُسلم نامه به حضرت امام حسین علیه السّلام نوشت بعد از آنکه کوفیان با او بیعت کردند و از حضرت خواست که بیاید، کاغذ را عابس براى امام حسین علیه السّلام ببرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.